امروز، جمعه ۷ آبان، روز کوروش کبیر (یا کورش بزرگ، Cyrus the Great) بوده است. ویدیوهایی را میدیدم از مردمی که در پاسارگاد، آرامگاه کوروش، جمع شده بودند. اما نکتۀ حیرتآور این بود که حرفها و رفتارهای آنها کمترین شباهتی به چیزی داشت که از کورش کبیر در تاریخ ثبت شده است. دلیل این نوع رفتارها هر چه میخواهد باشد، اما واضح است که با این روش نمیتوان ایرانِ بهتری ساخت؛ ایرانی که مدعی هستیم در زمان کورش کبیر خیلی باشکوهتر از چیزی بوده که الان هست. بلندآوازه کردن نام ایران با شعار محقق نمیشود، با رگ کردن برای کورش کبیر سفت کردن هم نمیشود، با مسخره کردن اقوام دیگر، خود را برتر از آنها دانستن و مشکلاتِ امروزِ خود را گردن آنها انداختن هم نمیشود. وقتش رسیده کمی تاریخ بخوانیم، آستینهای همت را بالا بزنیم، و در نگرش و رفتار خود تغییراتی ایجاد کنیم.
«نشنال جئوگرافیک هیستوری» دوماهنامه ای است که از سوی مؤسسۀ نشنال جئوگرافیک منتشر میشود و موضوع آن تاریخ است. در شمارۀ سپتامبر/اکتبر ۲۰۱۶، کاور استوری یا مقالۀ اصلی این مجله، که عکس روی جلد هم به آن اختصاص داشت، در خصوص برآمدن امپراطوریِ پارس/ایران بود. مثل هر ایرانی دیگری، من هم احساس خوبی داشتم وقتی تصویر نمادهای تخت جمشید را بر جلد این مجله دیدم و عبارت Persia: The Oringinal Superpower را خواندم. (این تیتر را میتوان«پارس: نخستین ابرقدرت» معنا کرد؛ هرچند Oringinal در خودش معنای اصیل و بکر را هم مستتر دارد.)
سرمقالۀ این شماره نیز دربارۀ «منشور کوروش» (یا به قول انگلیسیها، استوانۀ کوروش: Cyrus Cylinder) بود. اگر میان این جملات ــ که از سوی یک غیرایرانیِ غیرآریایی نوشته شده ــ با افکار و رفتارهای خودمان نسبتی دیدیم، میتوانیم ادعا کنیم که کوروش کبیر هم یکی از ما بوده است. در غیر این صورت، فکر میکنم بهتر است حرفی نزنیم تا او هم آسودهتر بخوابد.
اما ترجمۀ این سرمقاله دربارۀ منشور کوروش کبیر:
در نگاه نخست، منشور کوروش چیز خاصی به نظر نمیرسد. وقتی آن را با یافتههای طلایی و درخشان دیگر [در حیطۀ باستانشناسی] مقایسه میکنیم، دشوار است که بتوان این تکّه رُسِ کوچک و ترکخورده را «گنجینه» نامید.
منشور کوروش، که در سال ۱۸۷۹ (۱۲۵۸ شمسی) در خرابههای بابِل کشف شد، بیان میکند که چگونه کوروش دوم، پادشاه پارس، در سال ۵۳۹ پیش از میلاد بر بابل غلبه کرد. در نوشتههای این استوانه، کوروش به عنوان رهبر جدیدی ستایش شده که «مردوک»، خدای بابلیها، خود او را برگزیده تا بر مردمش حکومت کند. متن این استوانه میگوید که چطور کوروش، مردمِ به اسارت گرفتهشده را به سرزمین خود بازمیگرداند، معابد و بتهای آنان را بازسازی میکند، و به آنها اجازه میدهد در ممالک تحت فرمان او، آزادانه به عبادت [هر خدایی که قبولش دارند] بپردازند.
آنچه این استوانه را چنین ارزشمند ساخته، ظاهر آن یا شرح پیروزیهای کوروش نیست. بلکه مهم، اندیشههایی است که عرضه میکند: سیاستِ رواداریِ کوروش، و این تفکر که مردمانی با سنتها، عقاید ایمانی و زبانهای مختلف، میتوانند با آرامش و صلح در کنار هم زندگی کنند. برخی از مورخان، منشور کوروش را نخستین اعلامیۀ مهم حقوق بشر میدانند.
در این شمارۀ «نشنال جئوگرافیک هیستوری»، به این میپردازیم که چگونه متصرفات کورش کبیر گسترش یافت تا در نهایت به نخستین امپراطوریِ واقعی، که جهان تاکنون به خود دیده بود، تبدیل شود. در قلب این امپراطوری، تعلیمات قدرتمندی قرار داشت که به این تکۀ گلیِ ساده ــ یکی از بیادعاترین گنجینههای تاریخ ــ مستند بود.
شما چه نظری در این زمینه دارید؟
خوشحال میشوم دیدگاههای خود را در همین صفحه (کمی پایینتر) با من و سایر خوانندگان در میان بگذارید.
با سلام.متشکراز تحقیق شما و نظرات بدون ارزش گذاری. بنده هم به پادشاه باستان ایران احترام میذارم وبا عدم تطابق شخصیت و منش طرفداران کوروش که نوشتید کاملا موافقم.اما چرااین قدراعراب رو نابودکننده فرهنگ میدانند درحالیکه ما توسط اسکند شکست خوردیم و سلوکیان بابرانداختن حکومت ۳۱۰سال برپارس حکومت کردند وداریوش شکست خورد و اشکانیان که اسکندرو دارودسته اش رابیرون کرده اند را درنظر نمی گیریم اگراعراب حکومت ساسانی را برانداختند خب یونانیان نیز حکومت پارس رابرانداختند.ایا زوال امپراتوری ایران راباید فقط به گردن اعراب انداخت و قومیت های دیگرراتحقیرکرددرحالیکه این با روح تعالیم کوروش همخوانی ندارد و حتی نوعی نژادپرستی است. چگونه است مدعیان باستانگرایی خودراملی گرامیدانند ولی شیفته غرب اند چگونه خودرافرزندکوروش میدانند ولی لوح ومنشورکوروش را باید بجای فرزندان کوروش یک انگلیسی بخواند از لحاظ علمی اینها مورد قبول بنده که به فراخور رشته ام کارتحقیقی می کنم علمی نیست و مردود است وحتی درمورد ارامگاه کوروش هم هنوز حرف علمی ثابت نشده و فقط کتابی که خوانده ام با یک تعصب خاص درصدداثبات این بود که ارامگاه کوروش همان است که درنزدیکی فسا است. سوال این است اگرکوروش فرمودبدنم رامومیایی نکنیدتا بخشی ازخاک پارس بشود چگومه ایشان که در صفحات شمال غربی ایران کشته شد و بدون مومیایی تا فارس اورده شد درحالی که بدن فاسد میشود وبیش ازهزار کیلومترراه است و در انزمان وسیله تندرو اسب بود ونه ماشین. بنده دانشجوی دکترای علوم سیاسی هستم. خیلی سوالات دیگه هم هست که فعلا بماند.
با تشکر و ممنون از زحمات شما .
واقعا طرفدارای کوروش بایدمثل کوروش باشن نه که عقده های حقارت شون رو بابزرگی کوروش پوشش بدن
ممنونم بابت مطلب خوبی ک گذاشتید