بعضیها از بس وسواس کمالگرایی دارند و الانِ خود را با آدمهای موفقِ استخوان خرد کرده مقایسه میکنند، از ترس نقد دیگران و نیز به دلیل سرزنشهای درونی توسط خودشان، هرگز کاری را شروع نمیکنند. آنقدر میخواهند کامل باشند و کارشان بی عیب و نقص، که اصل موضوع بیات میشود و از دست میرود. این افراد، از متوسط و معمولی بودن فراتر نمیروند و هرگز به دستاوردهای درخشان نمیرسند.
در مقابل، عدهای هم هستند که اعتماد به سقف دارند؛ مثل این بنده خدا در ویدیوی زیر. یک پولی داده که برایش شعر و موسیقی و کلیپ درست کنند، و آن افراد هم با رندیِ تمام پول را گرفته و به ریش او خندیدهاند و هرگر به او نگفتهاند که با نشر این کلیپها فقط دستمایهٔ خندهٔ دیگران خواهد شد.
در اینجا هم مثل هر جای دیگری در زندگی، میانهروی و اعتدال بهترین استراتژی است. فرد اولا لازم است حتی اگر ذوق و قریحه کاری را دارد، اصولی را بیاموزد. شاگردی کند. سیاهمشقهایش را به افراد امین و صاحبنظر نشان بدهد تا ایرادهایش گرفته شود. تنها پس از این است که میتواند در اصطلاح کارآفرینی، MVP (محصول با مشخصات حداقلی)* را عرضه کند آن هم برای گروهی محدود از مخاطبان به منظور گرفتن بازخوردهای بیشتر. و سپس میتواند به سمت PMF (محصول قابل عرضهٔ اولیه، یا ورژن ۱ محصول)** برود و در طی مسیر، کاملتر شود (حرکت در مسیر کمال).
حتی اگر کسی برای کاری الهام الهی هم دریافت کند، برای متجلی کردن آن در جهان ماده و دریافت اقبال عمومی، (اغلب) گریزی از این فرایند ندارد.
*Minimum Viable Product
**Product Market Fit