امروز در خبرها میخواندم که خرید اینستاگرام، یکی از بهترین سرمایهگذاریهای فیسبوک بوده است. فیسبوک آن را یک میلیارد دلار خرید و الان ۱۰۰ میلیارد دلار میارزد.
در مقابل، برخی دیگر از خریدهای فیسبوک، از جمله واتسآپ که آن را ۱۹ میلیارد دلار خرید، هنوز به درآمد نرسیدهاند و معلوم هم نیست برسند.
اما درسی که ما در این میانه میتوانیم بگیریم چیست؟ همان که در سمینار «مسیر رسیدن از افسانه شخصی به پول» هم دربارهاش صحبت کردیم: پروژه و پروسه.
در پروسه پولسازی، ما دهها پروژه ممکن است تعریف کنیم که خیلی از آنها ممکن است حتی ضررده باشند. اما مهم این است که درآمد ما صرفا متکی به یک پروژه نباشد، دوم اینکه از موفق نشدن یک پروژه، خودمان را نبازیم و بدانیم حتی شرکتهای بزرگی مثل فیسبوک و گوگل هم ــ با آن همه پول و امکانات و دانش تخصصی ــ همواره نمیتوانند در خصوص موفقیت یک پروژه تصمیم درست بگیرند یا حتما یک پروژه را به پولسازی برسانند.
پروژهای که به موفقیت نمیرسد، مثل یک بازی در یک تورنمنت است که نتیجهاش را واگذاشتهایم. اما موفقیت یک تیم صرفا با یک بازی تعریف نمیشود و اگر فرایند درست انجام شود، حالا این بازی یا این جام نشد، در جای دیگر و در تورنمنتی دیگر میتوان نتیجه گرفت.
افراد و شرکتها و تیمهای ورزشی بهراستی موفق، بیشتر روی فرایند تمرکز میکنند و پروژهها را در دلِ پروسه میبینند.