شايد توضيح جمله بالا را روزي ديگر در يادداشتي ديگر نوشتم؛ الان اما ميخواهم چند عكس از سفر به كرمان و ماهان و كلوتها بگذارم كه با تور دوربينداتنت رفتم، از چهارشنبه بعد از ظهر تا امروز صبح. سفري بهيادماندني كه با جمله بالا ارتباطي تنگاتنگ دارد!
يك لاكپشت خندان در بازار كرمان
…بازار كرمان
…بازار كرمان
…بازار كرمان
…بازار كرمان
…بازار كرمان
در بازار كرمان يك چيزي كه خيلي زياد است، مانكن است!
…بازار كرمان
…بازار كرمان
ديوارنگارههايي در حمام گنجعليخان
پرندهاي در مجموعه گنجعليخان
…مجموعه گنجعليخان
باز هم بازار كرمان
…بازار كرمان
…بازار كرمان
…بازار كرمان
…بازار كرمان
اين دختر جوجه به دست، چه سوژهاي شده بود!
…كرمان
مقبره شاه نعمتالله ولي در ماهان
اسكناس 5 دلاري در مقبره شاه نعمتالله ولي
…مقبره شاه نعمتالله ولي
روزنامه كرمان امروز در يك سوپرماركت در ماهان
سرو هزارساله در روستاي سيرچ (Sirch)، زادگاه هوشنگ مرادي كرماني
كمپ كويري، و كپر براي اسكان
كلوتها
…كلوتها
…كلوتها
…كلوتها
قشنگ بود…
سفرنامه تصویری زیبایی بود.
سفرنامه جالبی شده ؛
من از اون عکس خروسه و 5دلاری خیلی خوشم اومد!
خیلی قشنگ بود
افسوس که به عنوان یک ایرانی تاکنون موفق نشدم از شهر کرمان به عنوان آیینه تاریخ و تمدن کشورم دیدن کنم
حالا کجاش را دیدید این یک چشمش بود تازه هرچی جلوتر می روید انگار هنوز کمه
بسیار بسیار زیبا بود آقای قزوینی عزیز