امروز روز ملی خلیج فارس است. به مناسبت این روز، یاد گزارشی افتادم که حدود ۱۴ سال پیش برای روزنامهٔ شرق نوشتم. مهرماه ۱۳۸۳ مؤسسهٔ نشنال جئوگرافیک در ویراست جدید اطلس خود، نام خلیج عربی را در کنار خلیج فارس نشانده بود و برخی توضیحات را هم در کنار بخشهایی از جغرافیای ایران درج کرده بود که به مذاق ایرانیها خوش نیامده بود. آن زمان، از ابزارهای در دسترس که اینترنتِ آن زمان مهیا کرده بود، استفاده شد تا نشنال جئوگرافیک متوجه آزردگی ایرانیها شود و در روش خود تغییر ایجاد کند؛ که البته به نتیجه هم رسید.
خواندن گزارش زیر، بیشتر از این لحاظ جالب است که ببینیم وب و اینترنت در این مدت چه تغییراتی کردهاند و با مقایسهٔ تطبیقیِ این تغییرات، متوجه شویم که امروز چگونه میتوانیم از ابزارهایی که در دسترس داریم بهتر و مؤثرتر استفاده کنیم. نیز نشان میدهد که فقط ظرف ۱۴ سال، چقدر دنیا (از لحاظ فناوریهای ارتباطی) تغییر کرده و بنابراین سالهای بعد چقدر تغییراتِ بیشتر را باید انتظار داشته باشیم.
- یکی از نکاتی که در این گزارش برای نویسندگان و تولیدکنندگان محتوا در فضای آنلاین قابل توجه است، این است که آن موقع گوگل به اندازهٔ امروز هوشمند نبود و میشد با یک «بمب گوگلی» از الگوریتمهای آن به نفع خود استفاده کرد. در واقع، شاید آن زمان اصلاً چیزی به نام سئو (SEO) ــ علم و هنر بهینهسازی محتوا برای موتورهای جستوجو ــ در این حد و اندازه که امروز مهم و اثرگذار است، وجود نداشت.
- ضمناً بسیاری از هایپرلینکها را در این گزارش حذف کردهام چون صفحاتی که آن لینکها به آن منتهی میشدند، دیگر وجود ندارند. این هم یکی دیگر از ویژگیهای فضای وب است که بیشتر به یک لوح موقت و گذرا میماند نه لوحی سنگی و ماندگار.
به هر روی، از شما دعوت میکنم این گزارش تاریخی! را در ادامه بخوانید. گزارشی که اگر امروز میخواستم بنویسم، شاید طور دیگری مینوشتم؛ و این نشان میدهد که نگاه ما به دنیا و بالطبع سبک نوشتن ما، با تجربهٔ زیستهٔ ما و راه طیشدهٔ ما در ارتباط است و امری ایستا نیست.
نبردِ ما
وقایعنگاری همبستگی اینترنتی ایرانیها برای اعتراض به یک تحریف تاریخی
«متحدکردن ایرانیان نیازمند تلاشی فراوان است.» مقالهنویس روزنامه تایمز لندن هم این را میداند. «اما نشنال جئوگرافیک این کار را انجام داده است.» تا سوم دسامبر ۲۰۰۴ (۱۳ آذر ۱۳۸۳) دیگر خیلی از مردم دنیا خبردار شده بودند که ایرانیها یک بمب گوگلی درست کردهاند که نتیجه جستوجو برای Arabian Gulf را به یک صفحه ساختگی به سبک صفحات خطای مرورگر (مبنی بر یافت نشدن یک صفحه وب) هدایت میکند که در آن نوشته شده «خلیج مورد نظر موجود نیست»، و به بیننده پیشنهاد کرده قدری کتابهای تاریخ بخواند. اما جریان از چه قرار بود و نشنال جئوگرافیک چه کرده بود که این واکنش را در ایرانیها برانگیخته بود؟
آغاز ماجرا
نشنال جئوگرافیک، مؤسسه پرآوازه آمریکایی که در زمینه جغرافیا و شناساندن سرزمینهای مختلف جهان فعالیت میکند و نتیجه کارهایش را از طریق کتاب، مجله، برنامههای تلویزیونی، وبسایت و… منتشر میکند، اول اکتبر ۲۰۰۴ (۱۰ مهر ۸۳) ویرایش تازهای از «اطلس جهان» را در ۴۱۶ صفحه قطع بزرگ منتشر کرد. در صفحههای ۷۳ و ۷۵ این کتاب، نقشهای از پهنه آبی جنوب ایران و نواحی اطراف آن چاپ شده بود که کلمات ویژهای در آن، خشم ایرانیهایی را که اولین بار آن را دیدند و دیگرانی که اندکی بعد با ایمیل خبر را گرفتند و دهان به دهان گرداندند، برانگیخته بود.
اول از همه، نام خلیج فارس (Persian Gulf) در حالی ذکر شده بود که عنوان خلیج عربی (Arabian Gulf) با حروفی اندکی کوچکتر، داخل پرانتز، زیر آنجا خوش کرده بود. این در حالی بود که تُنبهای دوگانه و ابوموسی، با پیکانی قرمز رنگ مورد اشاره قرار گرفته و عبارت «اشغالشده توسط ایران (مورد ادعای امارات متحده عربی)» هویت ایرانی این جزایر را زیر سؤال برده بود. اینها اما همه ماجرا نبود. «کیش» ایرانی در این نقشه به «قیس» (Qeys) تغییر نام داده و زیر نام «لاوان»، واژه «شیخ شعیب» در داخل پرانتز به عنوان نام جایگزین ذکر شده بود. ضربه آخر بر این محدوده جغرافیاییِ پارسی نیز در آبراهه شمالغربیِ آن وارد آمده بود، آنجا که «اروندرود» ایرانی ناپدید شده و «شطالعرب» به تنهایی در آنجا خوش کرده بود.
اولین واکنشها
نقشه جدید نشنال جئوگرافیک یک نسخه آنلاین هم داشت. بنابراین کسانی که با ایمیل خبر را گرفته بودند میتوانستند خودشان این تحریفهای تاریخی را به چشم ببینند. در همان ایمیل، جملهای از مارتین لوتر کینگ آمده بود با این مضمون که «زندگی ما روزی پایان مییابد که در برابر آن چیزهایی که اهمیت دارند، سکوت کنیم»، و بر این اساس از دریافتکننده خواسته بود با ارسال یک ایمیل اعتراضآمیز به نشنال جئوگرافیک، نوشتن نقدی منفی در سایت آمازون ذیل معرفی اطلس مذکور، و بازارسال ایمیل دریافتی برای هر تعداد از دوستان، در برابر این عمل واکنش نشان دهد. کوتاه زمانی بعد، صندوق پست آنلاین نشنال جئوگرافیک از ایمیلهای ایرانیان که مضمونی مشابه در اعتراض به تغییر نام خلیج فارس داشت لبریز شده بود، و رتبه اطلس جهان در وبسایت آمازون تا کمتر از دو ستاره (از پنج ستاره) کاهش یافته بود. آن طرف ماجرا اما حاضر به عقبنشینی نبود. نشنال جئوگرافیک در بیانیهای که در سایت این مؤسسه منتشر شده بود، دلیلِ آوردن عبارت خلیج عربی در کنار نام خلیج فارس را «رایج شدن کاربرد خلیج عربی در سالیان اخیر» ذکر کرده بود و علتِ آوردن ادعای اماراتیها در مورد جزایر سهگانه را «مناقشه میان دو کشور بر سر این جزایر». آمازونیها هم مدام نقدهای منفی ایرانیان را پاک میکردند تا باز هم ایرانیهای دیگری دهها نقد و نظر منفی جدید را به آن اضافه کنند. کار گره خورده بود.
از سویی دیگر، گردانندگان پرشینبلاگ متن اعتراضی را آماده کرده و از ایرانیان سراسر جهان خواسته بودند پای آن را امضا کنند. اول از همه، محمد علی ابطحی، روحانی وبلاگنویس، امضایش را پای آن مینشاند و در یادداشتی در وبلاگ خود، مسئولان دولتی را به انتقاد میگیرد که در این زمینه تعلل کردهاند. این اعتراضنامه اما به سرعت محبوبیت مییابد. در سریعترین بازیابی (refresh) صفحه مذکور نیز آمار امضاکنندگان ثابت نمیماند و پیوسته در حال افزایش است. این آمار آنقدر بالا میرود تا سرانجام در رقم بیسابقه ۹۰۳۳۱ امضا متوقف میماند.
بمب گوگلی
به موازات این واکنشها اما اقدامات عملیتری هم در جریان بود. اولین بار یک نفر در وبلاگ گروهی صبحانه ایده «بمب گوگلی» را مطرح کرد. نویسنده وبلاگ لگوفیش از این ایده خوشش آمد و چون دید کسی دست به کار نشده، خودش وارد عمل شد و آن صفحه معروف را ساخت. بعد خبرش را از طریق تعدادی وبلاگ پرخواننده فارسی منتشر کرد و از همه وبلاگنویسان ایرانی خواست با واژههای «Arabian Gulf» و «الخلیج العربی» در وبلاگهایشان به آن صفحه لینک بدهند. یکی دو روز گذشت، همه منتظر بودند… و ناگهان بمب عمل کرد! چهارستون اینترنت از موج انفجار بمب گوگلی ایرانیها به لرزه درآمده بود، و هر کس که از هر کجای دنیا دو واژه پیشگفته را در گوگل جستوجو میکرد، در اولین نتیجه به صفحه مشهور «خلیج مورد نظر یافت نشد» هدایت میشد.
شنبه هفتم آذرماه ۱۳۸۳، تعدادی از روزنامههای ایران با خبر کارکرد موفقیتآمیز بمب گوگلی منتشر شدند، و چند روز بعد خبرگزاریها و روزنامههای بزرگ دنیا هم این خبر را انعکاس دادند. البته خبردار شدن این همه وبسایت/شبکه خبری و روزنامه، باز هم نتیجه هماهنگی کمسابقه جامعه ایرانی اینترنت بود. از لحظه موفقیت بمب گوگلی، دهها هزار ایرانی ایمیلهایی را برای خبرگزاریها و روزنامههای دنیا فرستاده و از آنها خواسته بودند خبر این پیروزی را منتشر کنند.
نشنال جئوگرافیک تسلیم میشود
در ادامه همه اعتراضهای مجازی، و به عنوان نتیجه منطقی همه آن اقدامات، سرانجام یک انجمن ایرانی در آمریکا به نام National Iranian American Council (NIAC) با مسئولان نشنال جئوگرافیک در واشینگتن ملاقات میکنند. در همان اولین دور مذاکرات، در خصوص تغییر نام قیس به کیش و حذف ادعای اشغال جزایر تصمیم نهایی گرفته میشود. کوتاه زمانی بعد نیز عبارت خلیج عربی و پرانتزهای دو سویش از زیر نام خلیج فارس حذف میشود. اما توضیحی با خط قرمز همچنان در پهنه آبیرنگ خلیج فارس باقی میماند: «این محدوده آبی که بر اساس تاریخ و عرف به عنوان خلیج فارس شناخته میشود، از سوی برخی خلیج عربی خوانده میشود.»
***
نبرد اما پایان نیافته است. هنوز جاهای زیادی هستند، چه در اینترنت و چه در خارج از آن، که خلیج فارس را همچنان خلیج عربی میدانند و مینامند و برخی جزایر ایرانی این پهنه را با نامهایی دیگر معرفی میکنند. دایرهالمعارف آنلاین بریتانیکا در حالی که کیش را شهری باستانی در عراق معرفی میکند، ویژگیهای جغرافیایی این جزیره ایرانی را زیر واژه قیس فهرست میکند؛ و سایت Answers.com نیز که گوگل برای تعریف کلیدواژههای جستوجو به آن لینک میدهد، خلیج عربی را نامی همارز خلیج فارس عنوان میکند.
توضیحی که با رنگ قرمز در آبیِ خلیج فارس همچنان چشم را میآزارد، پایان راه نیست. از یاد نبریم که «با هر نگاه بر آسمان این خاک» باید هزار بوسه بزنیم، نفسمان را «از رود سپید و آسمان خزر و خلیج همیشگی فارس» بگیریم، نگاهمان «از تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی» نور بگیرد، و عشقمان را «در کوه گواتر، در سرخس و خرمشهر»، «به زبان مادری» فریاد بزنیم… فریاد بزنیم.