خبر را حتماً شنیدهاید. اینکه سنای آمریکا تحریمها علیه ایران را برای ده سال دیگر تمدید کرد. حالا بحثهای دوستانه و دورهمی و خانوادگی و دفاتر کار و غیره پر میشود از تحلیلهای سیاسی راجع به تحریم و قیمت دلار و اینکه چه خواهد شد و اوه اوه اوه!
تبریک میگویم؛ اگر جزو این جمع هستید، این ده سال را هم مثل همۀ ده سالهای گذشتۀ زندگیتان سپری خواهید کرد. نه پیشرفتی، نه تحولی، نه اثرگذاریای، نه حرکتی. کما فی السابق. فکرهای قدیمی، رفتارهای همیشگی، نتایج معمولی. یک زندگی متوسط. یک متوسطالحالی و میانمایگی (mediocrity) رنجآور.
دیگرانی هم هستند که این خبر را میشنوند، اثر آن را بر زندگی و کسبوکارشان تحلیل میکنند، اگر لازم است در برنامهها و روشهایشان تغییراتی ایجاد میکنند، سپس به دفاتر کار و اتاقهای مطالعه و کنج خلوتهای خود میروند، کتاب میخوانند، فکر میکنند، اندیشههایشان را روی کاغذ میآورند، نیازهای مردم را میسنجند، محصولات و خدماتی برای رفع و پاسخ به آن نیازها طراحی میکنند، آن محصولات و خدمات را میفروشند، پول میسازند، رشد میکنند، جلو میروند، حرکت میکنند؛ و آن وقت دیگران میگویند «فلانی عجب شانسی دارد!»
در این زمینه، توجه به چند نکته هم کمککننده است:
۱. خداوند که پادشاه عالم است و کسی است که «لایمکن الفرار من حکومته» (از گسترۀ فرمانرواییاش نمیتوان خارج شد) و «هو الحی الذی لایموت» (زندهای است که نمیمیرد) قویتر است یا نوسانات دلار و سنای آمریکا و غیره و ذلک؟ خوب است یک امروز سنگهایمان را با خودمان وابکنیم و ببینیم با خدا چند چند هستیم. ایمان که فقط به حرف نیست. مؤمن بودن یعنی اینکه خداوند را تنها قادر مطلق دانستن که به اشارهای «کن فیکون» میکند (شرایط را تغییر میدهد) و همواره هر رویدادی را برای ما تبدیل به «خیر» میکند. پیشنهاد میکنم «هر آنچه که برای من پیش میآید خیر است» را به یکی از ذکرهای روزانهتان تبدیل کنید. نیز فراموش نکنید که پادشاه عالم در کتاب آسمانیاش فرموده «بسا چیزها هست که از آن کراهت دارید اما خیر شما در آن است، و بسیار است چیزهایی که میل به آنها دارید اما به صلاح شما نیست.» صدای خداوند را بشنویم که ندا میدهد «ای کسانی که [به حرف] ایمان آوردهاید، [به دل و به عمل] ایمان بیاورید.» همین خداوند است که میفرماید «الا بذکر الله تطمئن القلوب» (آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد) و «من یتوکل علی الله فهو حسبه» (کسی که بر خدا توکل کند همان برایش کافی است). آیا میشود انسان دستش در دست خداوند و پشتگرم به حمایت او باشد و باز از مخلوقات او بترسد و قدرت آنها را بر خود، برتر از قدرت خداوند بداند؟
۲. دلار که بالا میرود، میشنوی «شنیدهای دلار شده فلان رقم…؟ وای حالا چی میشه؟…» مگر همین چند سال پیش نبود که شبی خوابیدیم و صبح بیدار شدیم و دلار سه برابر و ارزش پول ملی یکسوم شده بود؟ خیلی سخت بود، خیلی رنج کشیدیم، خیلی اذیت شدیم، اما یاد گرفتیم با دلارِ چندبرابر شده زندگی کنیم. انسان موجود عجیبی است. قدرت خود را برای تطابق با شرایط دستکم نگیرید. و بدانید که در همین شرایط، خیلیها بیشتر از همیشه رشد کردند. مگر هشت سال جنگ را پشت سر نگذاشتیم؟ مگر سختیها و مرارتهای دیگری را متحمل نشدیم؟ کاش این سختیها و مرارتها نبود و نباشد، اما در هر حال، زندگی جریان دارد و ترس از اتفاقی که نیفتاده، هولناکتر از خود آن اتفاق است. انسانهای موفق، به جای ترس، شرایط و اتفاقات را پیشبینی و برآورد میکنند و برایش برنامه میریزند. شاید دلار بشود ۵۰۰۰ تومان. شما چه برنامهای برای آن وضعیت دارید؟ کسبوکار شما برای آن وضعیت آماده است؟ طرح و برنامه داشته باشید، آن وقت ترس خود به خود کنار میرود.
من دهانم را باز نکردهام که فقط حرف بزنم. از روی تجربۀ شخصی میگویم. همان سالی که دلار سه برابر شد، برخی از بزرگترین کارهای زندگیام (از جمله ازدواج) را انجام دادم. همراه پدرم خانهمان را کوبیدیم و ساختیم. وقتی زندگی حمله کرد، به جای کوچیدن به گوشهای امن، به جنگ زندگی رفتم. لباس رزم پوشیدم و وارد نبرد شدم. طوفان آمد و گذشت، اما من آدم آبدیدهتری شدم. و همان تجربهها کمک کرده که سختیهای زندگی در یک کشور جدید را هم تا اینجا تاب بیاورم.
به قول حافظ:
غلط گفتم که این طوفان، به صد گوهر نمیارزد.
سال ۹۱ که دلار سه برابر شد، با دفتر محمود معظمی همکاری داشتم. میان آن همه اتفاقات بیرونی که در اختیار ما نبود، یکی از همکاران دفتر هم که نقش مهمی در فروش دورۀ «نوابغ فروش» داشت، استعفا داد. یعنی گل بود و به سبزه نیز آراسته شد. چه باید میکردیم؟ اگر دفتر درآمد نداشت، ما هم درآمدی نداشتیم. اگر نمیفروختیم، پولی در بساط نبود. محمود معظمی به ما «حقوق» نمیداد. سهم ما از درآمدی که برای مؤسسه ساخته بودیم را به ما میداد. به پیشنهاد محمود معظمی، همۀ ما همکاران دفتر، لیست افراد پیشثبتنامی و علاقهمندان به دورۀ نوابغ فروش را جلویمان گذاشتیم، گوشی تلفن را برداشتیم و شروع کردیم به زنگ زدن و فروختن. من که تا آن زمان تجربۀ فروش تلفنی نداشتم، با همۀ موانع درونیام برای اینکه نخواهم زنگ بزنم (چون ممکن است پاسخ «نه» بشنوم) مقابله کردم و به دهها نفر زنگ زدم. هر کدام را چند بار پیگیری کردم. به چندین ثبتنامیِ قطعی رسیدم. و آن ماه بیشترین درآمد را طی کل سالهای کاریام تا آن موقع، به دست آوردم. طی ماههای بعد، با گسترش دادن وبسایت و فروش اینترنتی و…، این درآمد هر ماه بیشتر و بیشتر شد و نهتنها آن سه برابر شدن دلار و افزایش هزینههای زندگی را پوشش داد، بلکه میتوانستم همچنان به آموزش و سرمایهگذاری روی خودم، سفر و لذت بردن از زندگی، و پسانداز کردن هم برسم. دلار ممکن است هر چند برابر شود، آن دست من و شما نیست؛ اما درآمدی که میتوانیم بسازیم تا حد زیادی دست من و شماست.
۳. باز از محمود معظمی، این بزرگمردی که از او بسیار آموختهام مثال میزنم. تیرماه ۱۳۸۸ قرار بود همایشی پنجروزه در کلاردشت برگزار شود. خیلیها از قبل ثبتنام کرده بودند. اما بعد، آن جریاناتِ بعد از انتخابات ریاست جمهوری پیش آمد. خیلیها ثبتنام خود را کنسل کردند. فکر کنم خود من هم به آقای معظمی پیشنهاد کردم بهتر است این همایش را فعلاً برگزار نکنند. همۀ مردم حواسشان جای دیگری بود. در آن وضعیت، چه جای کلاردشت آمدن بود برای شرکت در همایش موفقیت؟ اما محمود معظمی که برای کسبوکار و زندگیاش برنامه و هدف داشت و دارد، ثابتقدم ایستاد و گفت با هر تعداد ثبتنامی، این همایش را برگزار میکند. نتیجه اینکه ظرفیت همایش پر شد، ۵ روز در کلاردشتِ زیبا به بهترین شکل برگزار شد، و بسیاری از کسانی که از آن همایش بیرون آمدند هماکنون جزو موفقترین صاحبان کسبوکار در ایران هستند. چرا؟ چون محمود معظمی اختیار زندگیاش را دست عوامل بیرونی نداده بود. به معنایی که در بالا (نکتۀ شمارۀ ۱) نوشتم، محمود معظمی یکی از مؤمنترین انسانهایی است که شناختهام.
۴. غُر زدن خیلی راحت است. میتوان برای عدم موفقیت خود، ترامپ و سنا و قیمت دلار و فروش نفت و خیلی چیزهای دیگر را ردیف کرد و تقصیر را گردن آنها انداخت. شما دنبال پیشرفت هستید یا یافتن مقصر؟ تصمیم بگیرید. دقیقاً در همین شرایط، خیلیها دارند بیشتر از همیشه پول میسازند. چون دارند روی خودشان سرمایهگذاری میکنند و اصول آزمودۀ کسبوکار را اجرا میکنند. شما دوست دارید جزو کدام دسته باشد: بهانهگیرها یا موفقها؟
شما چه نظری دارید؟خوشحال میشوم دیدگاههای خود را در همین صفحه (کمی پایینتر) با من و سایر خوانندگان در میان بگذارید.
این پست شما برای من حکم پاسخ به ندای درونی داشت! دو روز بود که به خاطر وضعیت کنونی و ترس از آینده نزدیک، کار و زندگیام مختل شدهبود!
با خواند این پست کمی آرامتر شدم ولی سوالهای بیشتری برایم پیش آمد.
گرانشدن احتمالی دلار مسلماً بر زندگی همه ما تاثیر خواهد گذاشت و انتخاب راه درست را سختتر خواهد کرد.
سلام
وقتی سخنان از دل برآمده شما را شنیدم، گریستم و متعهد شدم که اهدافم را عملی کنم چون خداوندی یاور ماست که از رگ گردن به ما نزدیکتر است و او هرچه که خیر است برای ما میخواهد.
احسنت به شما آقای قزوینی عزیز
درپناه حق
درود بر شما . مقاله جالبی بود اقای قزوینی.
سلام . واقعا تاثیرگزار بود قلمتون . ممنونم از شما
ممنون از شما و از جناب آقای معظمی البته به قول خودشان محمود معظمی برای هر دوی شما آرزوی شادکامی سلامتی و بهروزی را دارم جوان ها بدانند به عمل کار برآید به سخندانی نیست جوان ها همت کنید این دوستان جدا مسیر رسیدن به موفقیت را به درستی و واقعه بینانه برای شما معین کرده اند
کس نخارت پشت من جز ناخن انگشت من همت کنید
سلام جناب قزوینی عزیز
واقعاً عالی نوشتید. ۴ نکته بسیار آموزنده.
امیدوارم که با آموزش های صحیح و اصولی، بهانه گیری هایمان را از میان برداشته و مسیر آرامش، سلامتی و ثروت را طی کنیم.
ممنونم از شما بزرگوار
سلام خدا قوت.مقاله ی جالبی بود برای بهانه های بی موردی که گاهی ممکنه به سراغ انسان بیاد.
بسیار عالی و تاثیرگذرا بود و نشان داد که اگر خودمان نخواهیم، عوامل بیرونی بر ما تاثیرگذار نیست و حتی میتوانیم انها را به فرصت تبدیل کنیم
تشکر از مطالب ارزنده شما
درود فراوان و سپاس از مطلب پر بار و زیبایتان
به نظر من در ۴ سال اینده حداقل و احیانا ۸ سال اینده (البته اگر فکر ترامپ دور بعد نیز رئیس جمهور باشند! فرصت بسیار بزرگی برای ایران و اهالی این دیار فراهم می شود اگر…
۱- امریکا کشور ما را تحریم و تحت فشار قرار داده است (سقف معاملات غیر جریمه ای ۲۰میلیون دلار) پس قاعدتا اگر هدف مستقیم ایران باشد اهداف غیر مستقیم کشورهای چون چین و هند و کره و برزیل و مانند آنها برای ایران است که قاعدتا مثل دور قبل فشار تحریمها انها ما را تنها خواهند گذاشت بدون تعارف! چون میزان معاملات و بازار آنها با آمریکا و رفیقان ان بسیار پردرآمدتر و باارزشتر از میزان معاملات انها با ایران خواهد بود و برای جلوگیری از فشار امریکا و جریمه های انها وارد معامله با نشده و یا خیلی کم تهاتر کالایی خواهند کرد.
۲- کشور ا دارای استعدادهای بالقوه و دست نخورده هست از هر لحاظ که فکرش را بکنید(انسانی – صنعتی – کشاورزی – دامپروری و غیره) که با کمی تیزبینی و صدالبته صداقت و همکاری اهالی ایران و نیازسنجی و امکانسنجی(که این یکی حتما حادث می شود) و با کمی دوراندیشی از هم اکنون می توان از آنها برای حداکثر دوره ۶ ماهه شروع کاری هم کارافرینی و اشتغالزایی کرد و هم به درآمدهای مناسب دست یافت و صد البته اثر تحریم ها و نبود کالاها و نیازهای مردم در ان دوره گذار را مرتفع کرد
با پوزش فراوان از طولانی شدن مطلب… ولی…
دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد
… با من اکنون چه نشستنها، خاموشیها،
با تو اکنون چه فراموشیهاست .
چه کسی می خواهد
من و تو ما نشویم
خانه اش ویران باد !
من اگر ما نشوم، تنهایم
تو اگر ما نشوی،
– خویشتنی
از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را در شرق
باز بر پا نکنیم
از کجا که من و تو
مشت رسوایان را وا نکنیم .
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه بر می خیزند
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد ؟
چه کسی با دشمن بستیزد ؟
چه کسی
پنجه در پنجه هر دشمن دون
– آویزد
دشتها نام تو را می گویند .
کوهها شعر مرا می خوانند .
کوه باید شد و ماند،
رود باید شد و رفت،
دشت باید شد و خواند .
در من این جلوه اندوه ز چیست ؟
در تو این قصه پرهیز – که چه ؟
در من این شعله عصیان نیاز،
در تو دمسردی پاییز – که چه ؟
حرف را باید زد !
درد را باید گفت !
سخن از مهر من و جور تو نیست .
سخن از
متلاشی شدن دوستی است ،
و عبث بودن پندار سرور آور مهر
…
سینه ام آینه ای ست،
با غباری از غم .
تو به لبخندی از این آینه بزدای غبار .
…
من چه می گویم،آه …
با تو اکنون چه فراموشیها؛
با من اکنون چه نشستنها، خاموشیهاست .
تو مپندار که خاموشی من،
هست برهان فراموشی من .
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمی خیزند
سلام آقای قزوینی من دست شما وفکرتان را می بوسم واقعا شما زندگی من را تغییر داده اید خواهش میکنم تلفونتو مستقیم بدید تماسی داشته باشم خواهش میکنم..
سلام آقا محمدامین عزیز. سپاسگزارم از لطف شما و خوشحالم که توانستهام مفید باشم. اگر موردی هست که مایلید خصوصی ارسال بفرمایید، میتوانید از طریق ایمیل اقدام نمایید:
http://www.alighazvini.com/contact
شاد و تندرست باشید
سلام . واقعا عالی بود . ممنونم از شما