نه، اینجا تهران نیست با اینکه تابلوِ «ارز تهران» در زمینه بهخوبی دیده میشود. داستانِ دلار و نوساناتِ آن هم نیست. اینجا تورنتو است در کانادا، شهری آرام و دلپذیر، که امروز در آن یک نفر با یک ونِ سفید، مردم را در پیادهرو زیر گرفته و عدهای را کشته و جمعی دیگر را مجروح کرده است.
اما من با این خبر و با این عکسها یک ارتباط شخصی دارم چون محل حادثه، تنها چندصد متر با محل زندگی من فاصله دارد؛ جایی که بارها پیاده از آن گذر کردهام و یکی از تقاطعهای مشهور و پرجنبوجوشِ تورنتو است.
و با خودم فکر میکنم، اگر من در زمان حادثه آنجا بودم، چه اتفاقی ممکن بود بیفتد؟ میاندیشم که زندگی، زندگیِ هیچکس را از هیچ لحاظ گارانتی نکرده است. هر لحظه ممکن است به هر دلیلی، زندگی ما به پایان برسد یا وارد مسیر دیگری شود. زلزلهها…
و به یاد میآورم که در کتاب پرمغز و خواندنیِ «راهبی که فراریاش را فروخت»، که پارسال انگلیسیِ آن را در اتوبوسها و کافههای تورنتو تمام کردم، با این ذهنیت آدمهای موفق آشنا شدم: Deathbed mentality، یعنی نگرشِ «بستر مرگ».
نه اینکه بخواهیم مدام به مرگ و نیستی فکر کنیم و کاممان را تلخ کنیم، بلکه مثلاً هر صبح، هنگام سکوت در معبد شخصیمان، لحظاتی به این فکر کنیم که اگر امروز آخرین روز زندگیمان باشد، آن را چطور سپری میکنیم.
من بارها و بارها این نگرش را در ابتدای صبح زندگی کردهام. پیشنهاد میکنم شما هم امتحان کنید. چشمِ جانِ آدم خیلی باز میشود.
…اما هنوز، وقتی عکسهای اتفاق تورنتو را نگاه میکنم که از رگ گردن به من نزدیکتر بود، عرق سردی بر تمام بدنم مینشیند. زندگی در یک لحظه میتواند وارد مسیری دیگر شود. قدرِ زندگی و قدرِ لحظههای زندگی را بدانیم… میدانیم؟
درود جناب قزوینی عزیز
سپاس از یادآوری خوبتان!
یاد عزیزی افتادم که
کلا یاد مرگهای ایشان، مقوله جالبی برای ما بود:
کار بد که میکرد میگفت: نکنه الان بمیرم و اون دنیا بیچاره بشم!
و دیگران که کار بد میکردند، میگفت: ای خدا بکشدش!
کار خوب که میکرد، میگفت: جون گرفتم دوباره!
و دیگران که کار خوب میکنند، از ذوقش میگفت: بمیریییی!
کلا در کلامش مرگ برای دیگران بود.
خلاصه کلی میخندیدیم.
خدا بیامرز رفتارهای جالبی داشت…
ممنونم جناب درجزینی عزیز.
با سلام
این مطلب را خیلی اتفاقی خواندم برایم خیلی جذاب بود.
مرا یاد کتاب کیمیاگر پائولوکوئیلو و ارتباطش با بیت مولانا: “آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم/ یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم” انداخت.
مطلبی که عنوان کردید ارتباط زیبایی به نوشته ای که که قبلا خوانده بودم داشت با این عنوان:سخن امام حسن، مهمترین الگوی زندگی استیو جابز (مدیر درگذشته شرکت اپل)
https://aftab.cc/article/1056
امیدوارم شما هم این ارتباط جالب را حس کنید.
بله انسان همه مسائل را حل کرد الا مرگ. در واقع * مرگ مسئله زندگان است* این جمله خیلی عمیقه چون وقتی اون دنیا میری اصلا دیدگاهت در مورد مرگ عوض میشه!!!!!